ماجرای دختری که به جرم حمل مواد در کانون اصلاح و تربیت روزگار می‌گذراند !

دختر نوجوان به اتهام حمل شیشه دستگیر شده اما ادعا می‌کند خبر نداشته داخل بسته مواد مخدر است.
ماجرای دختری که به جرم حمل مواد در کانون اصلاح و تربیت روزگار می‌گذراند !
کد خبر : ۱۲۰۷۳

سورنا به اتهام حمل مواد مخدر بازداشت شده است. این دختر نوجوان مدعی است نمی‌دانسته آنچه حمل می‌کند مواد مخدر است.

او از زندگی‌اش می‌گوید:

*چه مدت است در زندان هستی؟

حدود یک سال می‌شود که در کانون اصلاح و تربیت هستم.

*چرا مواد حمل می‌کردی؟

من نمی‌دانستم آنچه حمل می‌کنم مواد مخدر است، فکر می‌کردم دارو با خودم می‌برم.

*چه کسی این مواد را به تو داده بود؟

دایی‌ام آن را داد. گفت داروهای دوستش است، از من خواست آن را ببرم و تحویل بدهم.

*به دادگاه گفته‌ای که دایی‌ات مواد را داده است؟

نگفتم. مادرم گفت نگویم چون اگر می‌فهمیدند مال دایی‌ام است ممکن بود مجازاتش سنگین شود.

*همیشه این کار را می‌کردی؟

بیشتر وقت‌ها انجام می‌دادم. دایی‌ام می‌گفت اگر داروهای دوستانش را بدهم به من پول می‌دهد. همیشه هم مبلغی به من می‌داد که با آن زندگی‌مان را می‌چرخاندیم.

*مگر پدر نداری؟

پدرم وقتی من یک‌ساله بودم ما را ترک کرده، من اصلاً نمی‌دانم کجاست و از او خبر ندارم.

*به پلیس گفتی مواد را از کجا آوردی؟

گفتم یک نفر از من خواست این بسته را که داخلش مواد بود و من خبر نداشتم، ببرم و من فقط پیک بودم.

*حرفت را باور کردند؟

نه باور نکردند، اگر باور کرده بودند که بازداشت نمی‌شدم.

*چقدر مواد همراهت بود؟

50 گرم شیشه بود.

*می‌دانی مجازات سنگینی دارد؟

من نمی‌دانستم مواد حمل می‌کنم. قسم می‌خورم نمی‌دانستم.

*چرا واقعیت را نمی‌گویی؟

چون مادرم تنها می‌شود همین حالا دایی‌ام خرج مادرم را می‌دهد، اگر او هم زندانی شود مادرم بدبخت می‌شود. باید به دست و پای مردم بیفتد و کار کند تا بتواند خرجی‌اش را بدهد. دایی‌ام حق زیادی به گردن من دارد نمی‌توانم او را به دردسر بیندازم.

*حالا می‌خواهی چه کنی؟

زندان را تحمل می‌کنم تا مادرم آسیب نبیند.

 

مجله زندگی
ارسال نظر