
طناب بر گردن زن محکومبهقصاص انداخته شده و چیزی به اجرای حکم نمانده بود.
خانواده مقتول کمی آنطرفتر ایستاده بودند و درست زمانی که دستور اجرای حکم صادر شد و مأمور اجرا قصد کشیدن اهرم دار را داشت، اعلام کردند که بهخاطر خدا میبخشند و از قصاص میگذرند. این اتفاق چند روز پیش در زندان اردبیل رخ داد تا پس از ۲ سال پرونده قتل زنی ۶۸ ساله پایان یابد. اما این پرونده چطور شکل گرفت؟
خانواده مقتول کمی آنطرفتر ایستاده بودند و درست زمانی که دستور اجرای حکم صادر شد و مأمور اجرا قصد کشیدن اهرم دار را داشت، اعلام کردند که بهخاطر خدا میبخشند و از قصاص میگذرند. این اتفاق چند روز پیش در زندان اردبیل رخ داد تا پس از ۲ سال پرونده قتل زنی ۶۸ ساله پایان یابد. اما این پرونده چطور شکل گرفت؟
او ادامه میدهد: بعد از خاکسپاری تصمیم گرفتم هرطور شده راز النگوهای گمشده مادرم را کشف کنم. ابتدا حدس زدم که شاید مادرم طلاهایش را برای انجام کاری فروخته است. با بقیه برادرها و خواهرهایم تصمیم گرفتیم به طلافروشیهای شهر برویم و ببینیم مادرم النگوهایش را به چهکسی و برای چه کاری فروخته است. وی ادامه میدهد: یک روز صبح راهی نخستین طلافروشی که در نزدیکی خانه مادرم بود، شدیم. صاحبش هنوز نیامده بود. منتظر ماندیم تا برسد. وقتی طلافروش رسید و مغازه را باز کرد، درباره النگوهای مادرم از او پرسوجو کردیم. نشانیهایش را دادیم و آنجا بود که متوجه رازی مخوف شدیم.
مرد طلافروش به فرزندان گرجیبانو گفت که ۲ روز پیش یک زن و مرد برای فروش النگوها به مغازهاش آمدهاند و گفتهاند که کاغذ خرید طلاها را مدتهاست گم کردهاند. او نیز حرفشان را باور کرده و طلا را از آنها خریده بود. اما این زن و شوهر آنقدر عجله داشتند که بعد از فروش طلاها کارتبانکیشان را که پول طلاها به آن واریز شده بود، در طلافروشی جا گذاشته و رفته بودند.
همه شواهد از این حکایت داشت که زن ۶۸ ساله قربانی دزدان شده است. فرزندانش ماجرا را به پلیس اطلاع دادند و بهاینترتیب تحقیقات در این پرونده شروع شد. پسر مقتول میگوید: وقتی پلیس وارد ماجرا شد، با هماهنگی با مرد طلافروش از او خواست که با این زوج تماس بگیرد و به آنها خبر دهد که کارت بانکیشان در مغازه جا مانده است. بهاینترتیب وقتی آنها آمدند، پلیس هردو را دستگیر کرد.
مدتی بعد جلسه محاکمه این زن به اتهام قتل عمد در دادگاه کیفری اردبیل آغاز شد. ۸ فرزند گرجیبانو برای متهم درخواست قصاص کردند و او با حکم قضات به قصاص محکوم شد. هرچند متهمبهقتل به رأی دادگاه اعتراض کرد، اما این رأی در دیوان عالی کشور تأیید و شمارش معکوس برای اجرای حکم قصاص آغاز شد. با گذشت ۲ سال که متهم در زندان به سر میبرد، هیأت جهادی و بخشایش واحد صلحوسازش دادسرا، کارکنان زندان مرکزی اردبیل، امام جمعه اهل تسنن عنبران و بزرگان معتمد این منطقه بارها برای گرفتن رضایت از اولیای دم اقدام کردند؛ اما تلاش هیچیک راه به جایی نبرد. چرا که فرزندان مقتول میگفتند که مادرشان بیرحمانه به قتل رسیده و قاتل باید به سزای عملش برسد. در این شرایط، زن محکومبهقصاص که ناامید شده بود، برای قصاص آماده میشد.
زن محکومبهمرگ از روز قبل با خانوادهاش آخرین دیدار را انجام داده و به قرنطینه زندان منتقل شده بود. سحرگاه آن روز درحالیکه همه مقدمات برای اجرای حکم آماده بود، مأموران او را پای چوبه دار منتقل کردند. زمان زیادی تا اجرای حکم و بستهشدن پرونده نمانده بود؛ اما در آن لحظات نیز مسئولان اجرای حکم برای جلب رضایت اولیای دم تلاش میکردند. بعد از انجام تشریفات طنابدار به گردن قاتل انداخته شد. قاتل با بدنی لرزان در آستانه مرگ قرار گرفت؛ اما در آخرین لحظات اولیای دم که مطمئن شده بودند او تنبیه شده است، از قصاص گذشتند و قاتل مادرشان را بخشیدند.
منبع: صدآنلاین