سردسته 20 ساله باند : وضع‌ مالی‌مون خوب بود اما از مردان زورگیری می‌کردیم

متهم می‌گوید که البته تعدادی از طعمه‌ها گوشی ارزانی داشتند که دل ما به حال‌شان سوخت و از آن‌ها سرقت نکردیم. فقط هم مردان را سوار می‌کردیم و سراغ مسافران زن نمی‌رفتیم.
سردسته 20 ساله باند : وضع‌ مالی‌مون خوب بود اما از مردان زورگیری می‌کردیم
کد خبر : ۵۷۳۰۸

 ۳دوست که فکر می‌کردند می‌توانند خیلی زود پولدار شوند و راه آن هم‌زورگیری است، دستگیر شدند. ابتدا همه چیز برای آن‌ها خوب پیش می‌رفت غافل از این‌که پلیس رد آن‌ها را زده و در تعقیب‌شان است. گفت و گو با یکی از این متهمان را بخوانید.

*به چه اتهامی دستگیر شدید؟

سرقت مسلحانه از مسافران.

*با اسلحه؟

نه چاقو.

*سر دسته باندی؟

نه. چون از دو همدستم بزرگ‌ترم، فکر می‌کنند سردسته هستم.

*چند سالت است؟

۲۰ سال.

*و سن همدستانت؟

۱۸ سال.

*چطور با هم آشنا شدید؟

بچه محل بودیم. سال‌ها بود همدیگر را می‌شناختیم و به یک قهوه‌خانه می‌رفتیم. آنجا صمیمی‌تر شدیم و نقشه سرقت‌ها را کشیدیم.

*به پول نیاز داشتید؟

فقط یکی از همدستانم به نام سعید برای عمل مادرش نیاز به پول داشت. من و شاهین، همدست دیگرم وضع مالی خوبی داریم و می‌خواستیم از خانواده مستقل شویم.

*چطور سرقت از مسافران را برای پولدار شدن انتخاب کردید؟

یک‌بار شاهین سوار خودروی مسافرکشی شد و سرنشینان دزد از کار درآمدند. آن‌ها تلفن همراه و پول‌های شاهین را سرقت کرده و بعد او را از ماشین بیرون انداختند. ما هم تصمیم گرفتیم به همین شیوه سرقت کنیم.

*ماشین از کجا آوردید؟

برای پدر شاهین بود.

*چطور سرقت می‌کردید؟

یک نفر روی صندلی جلو و یک نفر هم روی صندلی عقب می‌نشست. در خیابان‌ها پرسه می‌کردید و اگر مرد مسافری را می‌دیدیم، سوارش می‌کردیم. بعد از طی مسافتی، سعید که در صندلی عقب کنار طعمه می‌نشست، با چاقو او را تهدید می‌کرد و می‌خواست پول و گوشی‌اش را بدهد. وقتی پول و گوشی را می‌گرفتیم او را از ماشین پیاده کرده و سراغ طعمه بعدی می‌رفتیم.

*در روز چند بار سرقت می‌کردید؟

فرق داشت یک روز سه تا یک روز پنج تا.

*در این مدت از چند نفر سرقت کردید؟

حسابش از دست خودمان خارج شده، اما آن‌طور که ماموران گفتند، ۱۵۰ نفر.

*چقدر گیرتان آمد؟

کمتر از مقداری که فکر می‌کردیم. مالخر گوشی‌ها را به قیمت پایین ازما می‌خرید. دیگرکسی پول نقدحمل نمی‌کند و دربعضی سرقت‌ها فقط گوشی سرقت می‌کردیم.

*یعنی چقدر؟

گوشی ۱۰میلیونی را سه میلیون تومان می‌خرید.

*این تعداد گوشی را در چه مدت سرقت کردید؟

یک‌ماه‌ونیم.

*مالباختگان مقاومت نمی‌کردند؟

از ترس چاقو نه. ما سه نفر با چاقو بودیم و او تنها بود. البته تعدادی از طعمه‌ها گوشی ارزانی داشتند که دل ما به حال‌شان سوخت و از آن‌ها سرقت نکردیم. فقط هم مردان را سوار می‌کردیم و سراغ مسافران زن نمی‌رفتیم.

*چرا؟

خودمان ناموس داریم و می‌دانیم این سرقت‌ها چه لطمه‌ای به زنان وارد می‌کند.

*چه ساعاتی سرقت می‌کردید؟

اول صبح که کارمندان قصد رفتن به محل کارشان را داشتند، سوارشان می‌کردیم.

*ارزشش را داشت؟

الان بخواهم بگویم، نه. پولدار که نشدیم. آبروی‌مان رفت و نمی‌توانیم در چشم خانواده نگاه کنیم.

تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان را با نصب اپیلکیشن خبرخوان گردون به سهولت دنبال کنید.
منبع :
جام جم
مجله زندگی
ارسال نظر